سالروز شهادت شهید عبدالرسول عوضی

زندگی نامه شهید عبدالرسول عوضی

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

شاید با آغاز زمستان سرد سال 1347 مادر شهید عبالرسول نگران و دلواپس بود. با فرارسیدن سرمای چله ، او بیشتر مراقب خود بود و شب ها سعی می کرد حتی الامکان در خانه ی گلی ،درزیر لحاف کهنه خود را گرم نگه دارد تا به مهمانی که در آینده ای نزدیک از راه خواهد رسید لطمه ای وارد نشود.سرانجام در دومین روز بهمن ماه صدای شادی و صلوات خانه را پر کرد و عبدالرسول چشم به جهان گشود.

عبدالرسول شش سال دوران پیش از دبستان را همچون سایر کودکان روستا سپری کرد و پس از آن پا به دبستان نهاد.

در سال 1357 بیش از 9 سال از عمرش نگذشته بود که پدر با انبوهی از درد و رنج برای همیشه از محفل خانواده خداحافظی کرد و به ابدیت پیوست. این ایام سخت ترین دوران زندگی عبدالرسول به شمار می آمد.برخلاف سال های گذشته وقتی کارنامه قبولیش را به او دادند، خوش حال نبود با بی میلی آن را گرفت و نگاهی نمرات انداخت و سپس راهی خانه شد و دیگر پدری نبود که دوان دوان به سوی او رود و کارنامه را به او نشان دهد . مشکلات اقتصادی و دست و پنجه نرم کردن با فقرروز به روز بر دوش عبدالرسول بیشتر سنگینی می کرد تا اینکه پس از اتمام ابتدایی مجبور شد مدرسه را ترک گوید.

با آغاز جنگ تحمیلی هرچند عبدالرسول سن و سالی نداشت ولی دلش حال و هوای جبهه را داشت. و در سال 1362 به بسیج مراجعه و دوره آموزش نظامی را طی کرد. ولی مشکلات شدید شدید اقتصادی او را مجبور ساخت که در سن 15 سالگیبرای تامین مخارج خانواده راهی جزیره خارگ شد. در مرداد 1366 به استقبال خدمت سربازی رفت ، دوران آموزشی را در پادگان .5 کرمان گذراند و بعد از آن به لشکر زرهی 88 زاهدان پیوست. حالا او به خواسته ی قلبی خود رسید آن هم در منطقه ی سومار ، زیباترین لحظه های زندگی را برای وی رقم زد. مدت زمانی از حضورش در جبهه نمی گذشت که از ناحیه پا مجروح و دچار موج گرفتگی شد. چند روزی در خانه استراحت کرد ولی راهی کوی یار شد.

سرانجام در مورخ 31/4/67 پس از حدود یک سال حضور در جبهه ترکش خمپاره او را نشانه گرفتند تا نویدبخش حیات ابدی و زندگی اش در فردوس باشند. بدن مظلومش حسین وار ماه ها در بیابان های گرم به روی خاک افتاده بود. سرانجام پیکر مطهر این شهید در تاریخ 7/8/68 با حضور انبوه امت حزب الله و همیشه در صحنه تشییع و در گلزار شهدای روستای زیارت به خاک سپرده شد. آری او رفت و رسالت بزرگ چگونه زیستن را بر دوش ما گذاشت.

یادش گرامی باد.